نه ماهگی به چشم برهم زدنی رسید، افسوس که زمان با سرعت در گذر است. کودک نه ماههمان حالا دیگر اگر چیزی روی بلندی توجهش را جلب کند با قدمهای آهسته و با کمک دیوار خودش را به آن میرساند. همچنان با خواهرش متفاوت از ما عشقبازی میکند، کافیست لبخندی بر صورت خواهرش ببیند تا فریادی از سر ذوق و از ته دل برآورد.پیش ازین تنها میتوانست از حالت نشسته به حالت چهاردست وپا برود ولی مدتیست توانایی عکس ان راهم بدست آورده است.وقتی چیزی توجهش را جلب کند؛ به حرکتش سرعت میبخشد و صدای تاپ تاپِ چهار دست و پایش که حاکی از سرعت گرفتن اوست، بگوش میرسد.علاقه بسیار دارد که به روی شکم بخوابد، گاهی خسته و کلافه پیشانیش را به تشکش میساید و خسته که میشود، سروقت من میآید و ترجیح میدهد به جای بالشت از من استفاده کند.گاهی بلند و رسا و زیبا در خانه آوا سر میدهد. اوایی ک گوش جانِ مرا مینوازد. دَدَ و با با هم میگوید. تشنه که میشود از لیوان آب میخورد بی انکه قطرهای آب سرریز شود و خودِ ریختن آب از کنارههای لبش نشانگر سیراب شدنش است.قطعات ریز بیسکویت و هر چیز دیگر را با دو انگشت شست و سبابه به ظرافتِ تمام، برمیگیرد و به دهان میگذارد.در طول روز خوابهای نیم الی یک ساعته دارد، در میان خوابش چشمانش را که میگشاید اگر در دیدرسش باشم که به خواب ادامه میدهد و گرنه راه میفتد که مرا بیابد. و معمولا اولین گزینهاش آشپزخانه ا خواب سفید مامان...
ما را در سایت خواب سفید مامان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : manozendegimo بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 18:36